سفارش تبلیغ
صبا ویژن
< 1 2 3 4 >
راه هایی 100% تضمین شده برای ذله کردن معلم ها. جمع آوری شده توسط کارشناسان خبره در این زمینه


روی اصطلاحات معلم تاکید کنید.

سرکلاس هر 10 دقیقه یکبار بگید کلاس خسته کنندس.

از کوچکترین اشتباه معلم نگذرید.

آنقدر ایراد های بنی اسرائیلی بگیرید تا کلافه شود.

با استفاده از خودکار های فشاری صدای تق تق در آورید.

این یکی از بهترین و راحت ترین روش هاست. روی همه ی معلم ها جواب میدهد. تضمین شدس.

دفتر یا کتاب هایتان را دیر در بیاورید.

اگه معلم گفت کتاب یا دفتر ها رو میز تا من ببینم. وقتی معلم به سر میز شما رسید تازه شروع کنید به در آوردن دفتر.

انواع تلگراف ها را سر کلاس برای دوستانتان بفرستید.

البته باید مواظب باشید که معلم نتونه ورق ها را پیدا کنه.

سره کلاس جاتون را دم به دقیقه عوض کنید.

استفاده از مداد وقتی معلم میگوید از خودکار استفاده کنید.

گزینه ی قبلی رو با این عوض کنید:

(استفاده از رنگ های تند برای جواب دادن به سوالات امتحان.)

مدام از دبیر سال قبلتون در همون درس در مقابل دبیرتان تعریف کنید.

مدام بگویید معلم سال قبل این جوری می گفت.

البته این بیشتر روی معلم های فیزیک و ریاضی جواب میده.

سر کلاس مرتب آه بکشید.

از روش های معلمتان استفاده نکنید.

این هم بیشتر روی معلم های ریاضی و فیزیک جواب میدهد . اگر مسئله ای دو راه حل دارد راه حلی را که معلم گفته انجام ندهید.

وقتی معلم داخل کلاس شد نا منظم جلوش بلند شوید.

مثلا 10 نفر بایستند بقیه نشسته باشند اون هایی که ایستادن بشینن و بقیه بلند شوند.

وقتی معلم از کلاس خارج شد جیغ و هورا کشید.

سر کلاس نارنگی، خیار و انواع خوراکی های بودار بخورید.

البته باید مواظب باشید که معلم نفهمه که کی داره می خوره.

روی صندلی معلم جوهر ریزید تا لباسش جوهری بشه.

البته این روش یه کم ناجوانمردانس.

با یک کیسه پلاستیک صدای خش خش تولید کنید.



)سر کلاس شعر (آهنگ) زمزمه کنید.

تخته پاکن کلاس را مفقود الاثر کنید.

سر کلاس موقع احتیاج به تخته پاکن در به در دنبالش بگردید.معلم جوش میاره.

بعد از رفتن سر تخته و کار با گچ از معلم بخواهید بگذارد بروید و دستانتون رو بشورید.

سر کلاس مدام نچ نچ کنید

موقع پرسیدن درس به طور آشکارا به دوستتان تقلب برسانید.

البته این گزینه هم مهارت بسیاری می خواهدکه این شخص حقیر با تمرین و ریاضت بسیار در آن به کمال رسیدم.شما باید جوری تقلب بدهید که معلم متوجه شود اما نتواند ثابت کند.

نیمکت ها را با پا به جلو هل دهید و عقب بکشید

در این صورت نیمکت ها هی جلو عقب میرود و معلم حرص می خورد.

سر کلاس آدامس بجوید.

اگه آدامس رو بترکونید نتیجه بهتری دارد.

توی مدرسه شیشه عطر مشهدی ببرید و کاری کنید که ناگهانی سر کلاس معلم مورد نظر بشکنه.

معلم از بوی زیاد عطر منفجر میشه.

سر کلاس بادکنک باد کنید و بترکانید.

معلم با منفجر شدن بادکنک خودش هم منفجر میشه.

هر روز یکی از دانش آموزان اعلام کنه که روز تولدشه و کلاس رو بهم بریزه.

از معلم سوال های بی جا بکنید.

مثلا سوال درباره ی تعداد بچه هایش، جنسیت آنها، روز تولدش و .....

سر کلاس نقاشی بکشید و آخر زنگ از معلم درباره ی آن نظر بخواهید.

اگه نقاشی کمی(بفهمی نفهمی)به معلم شباهت داشته باشه نتیجه بهتری دارد.

هر اشتباهی از معلم سر زد بلافاصله به دفتر مدیر رفته و با مدیر در جریان بگذارید.

البته باید برای اثبات اشتباهات معلم شاهد داشته باشید.

وقتی معلم شما رو به پای تخته فرا میخواند خرامان خرامان راه برید

یعنی آهسته و آرام

وقتی میخواید با معلم صحبت کنید بگید شرمنده در مقابل شما اظهار نظر میکنم.

متوجه تیکه شما میشه. هرچی باشه معلمه و باهوش

اداش رو در آورید.

از طریق چاپلوسای کلاس به گوشش میرسه ولی چون نمیخواد جاسوسش لو بره به رو نمیاره.

با دستتون روی نیمکت ریتم بگیرید.

هر 10 دقیقه یه بار چه وسط درس دادن چه درس پرسیدن فریاد بزنید: «برای رهایی دانش آموزان از دست ستمگران صلوات»

5 دقیقه یه بار از معلم تقاضای وقت استراحت بکنید.

سوال های بی جا بپرسید.

این گزینه برای معلم های دینی است

پشت سر معلم وارد کلاس بشید.

البته مواظب باشید تاخیرتون بیش از یه ثانیه نشه که اون وقت باید یه لنگه پا پشت در کلاس بایستید.

این جمله رو یک بار که شده سر کلاس به زبا بیاورید:« استاد! زمان شما نمره 20 الکی می دادن؟ چون همه معلما میگن ما همیشه نمره هامون 20 بود»

جمله بالا رو این گونه ادا کنید:« آیا در دوره ی شما به جز نمره ی 20 نمره ی دیگری نبوده که همه ی معلم ها مدعی هستن هیچ نمره ی دیگری به جز 20 نگرفتن؟»

اگه معلمتون بهتون مطالب بیش از کتاب داد اعتراض کنید

اگه معلمتون فقط در حد کتاب با شما کار میکرد اعتراض کنید.

اصلا فقط اعتراض کنید.

) سر کلاس با صدایی که معلم بشنوه نجوا کنید که ای کاش فلانی معلمون بود.

با یک دستخط ناشناس برای معلمتون نامه بنویسید و ازش در خواست کنید که توی مسابقات انتخاب برترین خر سال شرکت کنه.

تاکید میکنم یه دست خط ناشناس چون مدرسه ها دست خط ها رو شناسایی می کنن..

روی معلم ها لقب بزارید

از معلم تقاضا کنید این جلسه فقط درس بدهد و جلسه ی دیگه فقط بپرسد.اما جلسه ی بعد بزنید زیر همه چیز.

به صورت ناگهانی و ناخودآگاه موقع صدا کردن معلم برای جواب دادن به درس یکباره دانش آموزان به دل دردی وحشتناک دچار بشود.

هرچه پیاز داغش بیشتر وقت تلف کردن بیشتر(ضرب المثلی شد برا خودش)

برگه های امتحانی رو بدزدید.

برگه برای دادن امتحان درآورید امّا امتحان ندهید. همگی دست به سینه سر کلاس بنشینید

یه حالی میده. معلم دلش میخواد خودشو بکشه.

سر کلاس بحث احکام باز کنید.

سر کلاس های دینی که درس هم نخوندید یه حالی میده.

دربارهی هر کار معلم اظهار نظر کنید.

مثلا بگویید این کار برای سن شما سخت است.

سر کلاس جک بگویید.

سر کلاس معمایی بگویید و از معلم خواهش کنید حل کند. پس از حل کردن به معلم بگویید جواب معما رو خودتان نیز بلد نیستید.

فقط وقت تلف میشه

یک نسخه از این مطلب را به معلمتان هدیه کنید.

1_اواخر سال اقدام به این کار کنید.

2_معلم متوجه نشود فرستنده ی این مطلب چه کسی بوده.

نظر()

  

لوئیز زنی بود با لباسهای کهنه و مندرس، و نگاهی مغموم وارد خواروبار فروشی محله شد و با فروتنی از صاحب مغازه خواست کمی خواروبار به او بدهد. به نرمی گفت شوهرش بیمار است و نمیتواند کار کند و شش بچه شان بی غذا مانده اند.

جان لانک هاوس، با بی اعتنایی، محلش نگذاشت و با حالت بدی خواست او را بیرون کند
زن نیازمند، در حالی که اصرار میکرد گفت آقا شما را به خدا به محض این که بتوانم پول تان را می آورم
جان گفت نسیه نمی دهد

مشتری دیگری که کنار پیشخوان ایستاده بود و گفت و گوی آن دو را میشنید به مغازه دار گفت
ببین خانم چه می خواهد، خرید این خانم با من
خواربار فروش با اکراه گفت: لازم نیست، خودم میدهم. لیست خریدت کو؟
لوئیز گفت: اینجاست
" لیست را بگذار روی ترازو. به اندازه وزنش، هر چه خواستی ببر."

لوئیز با خجالت یک لحظه مکث کرد، از کیفش تکه کاغذی در ‏آورد، و چیزی رویش نوشت و ‏‏آن را روی کفه ترازو گذاشت. همه با تعجب دیدند کفه ی ترازو پایین رفت
خواروبار فروش باورش نشد. مشتری از سر رضایت خندید
مغازه دار با ناباوری شروع به گذاشتن جنس در کفه ی ترازو کرد. کفه ی ترازو برابر نشد، آن قدر چیز گذاشت تا کفه ها برابر شدند
در این وقت خواروبار فروش با تعجب و دل خوری تکه کاغذ را برداشت ببیند روی آن چه نوشته شده است

کاغذ، لیست خرید نبود، دعای زن بود که نوشته بود:" ای خدای عزیزم، تو از نیاز من با خبری، خودت آن را بر آورده کن "
مغازه دار با بهت جنس ها را به لوئیز داد و همان جا ساکت و متحیر خشکش زد
لوئیز خداحافظی کرد و رفت

فقط اوست که میداند وزن دعای پاک و خالص چه قدر است .....

 

 


نظر()

  

           "به نام دادار هستی بخش"                

                                    شعر طنز به سبک ریاضی!!!

 باز هم خواب ریاضی دیده ام                   خواب خطهای وازی دیده ام   خواب دیدم می خوانم ایگرگ زگوند                       خنجر دیفرانسیل هم گشته کند   از سر هر جای گشتی میپرم                                دامن هر اتحادی می درم 

دست و پای بازه ها را بسته ام                              از کمند منحنی ها رسته ام   شیب هر خط را به تندی می دوم                   گوش هر ایگرگ و شئ را می جوم   گاه در زندان قدر مطلقم                                    گاه اسیر زلف حد و مشتقم  

 گاه خط ها را موازی می کنم                           با توانها نقطه ها بازی می کنم   لشگری تمرین دارم بی شمار                            تیمی از فرمول دارم در کنار   ناگهان دیدم توابع مرده اند                                 پاره خط نقطه ها پژمرده اند   کاروان جذر ها کوچیده          ""                


اولین دیدگاه را شما بگذارید

  

_به ترکه میگن به سلامتی داری پدر میشی میگه به زنم نگین میخوام غافلگیرش کنم!!!

_ترکه شکر میخره برای اینکه مورچه ها نخورن روش مینویسه نمک!!!

_ترکه ریش بزی میذاره دچار بحران شخصیتی میشه!!!

_یه اصفهانیه میمیره طبق وصیتش رو سنگ قبرش مینویسن مغازه باز است!!!

_ترکه میره آمریکا موتر میدزده آمریکایه بهش میگهNo...No...ترکه میگه نو یا کهنه من بردمش!!!

_ترکه میره ماه عسل زنشو یادش میره ببره!!!

_ترکه به زنش میگه بیا بریم جهان گردی میگه نه بیا بریم یه جادیگه!!!

_به ترکه میگن نظرت راجب دریا چیه میگه آسفالتش کنید!!!

_

 


نظر()

  

دا نوشته ی سیده زهرا حسینی                   12000(رمان)

فرهنگ نامه کلید دانش                              35000(علمی)

picture dictionari(دیکشنری تصویری)             4500(علمی)

یلدا نوشته ی م.مودب پور                            6000(رمان)

قصه های مجید نوشته ی هوشنگ مرادی کرمانی  8000(رمان)

یاسمین نوشته ی م.مودب پور                         8500(رمان)

 


نظر()

  


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ